چرا من ؟!
ایوان ایلیچ از اینکه در شرف مرگ هست و داره نقش محتضر رو بازی میکنه جا خورده .
چرا من ؟!
من که گل بودم . من که نامبر وان بودم چرا ؟!
در زندگی مدام با مرگ مواجه میشیم .
ضرب المثل داریم که میگه شتریه که در خونه همه میخوابه .
ولی وقتی سراغ ما میاد جا میخوریم !
چرا ؟
چون مرگ برای همسایه خوبه !
...
با خودم میگم چرا من نه ؟!
چه فرقی بین من و دیگران وجود داره که من رو استثنا میکنه ؟!
این حس جدایی و متفاوت بودن در مورد وقایع ناخوشایند از کجا میاد ؟
از میل به جاودانگی ؟
از خودشیفتگی ؟
از رویکرد ما نسبت به مرگ ؟
با خودم میگم :
واقعیت این هست که مرگ نه اتفاقه و نه واقعه !
مرگ بیخ گوش زندگی
مرگ اون ور سکه است . سکه ای که این ورش زندگیه !
اما راستش مسئله ی من مرگ نیست .
زندگیه !
برچسب : نویسنده : zemzemehayeroohevahshi بازدید : 26